«این کتاب به مدت محدود همراه با امضای مولف تقدیم می گردد»
این مجموعه به سه بخش شعر با عنوانهای «دو لبه یک زخمایم»، «چند تکه کوچک از یک دوست داشتن بزرگ» و «هر چه مینویسم تمام نمیشوی» تقسیم می شود.
نصرتاللهی درباره رویکرد شعری که در کتاب «صدای من را از خواستن
میشنوید» داشته، توضیح داد: با توجه به این که رویکرد من در شعر،
تجربهگرایی و خطرپذیری است، امیدوارم چه در فرم و چه در محتوا، این کتاب
ادامه منطقی شعرنویسی من نباشد که این برایم خوشایندتر است. درواقع در مورد
چگونگی اجراها و کیفیت شعری که منتشر شده، باید دید نظر منتقدان و مخاطبان
شعر چیست. باید اضافه کنم که این بار توجه بیشتری به امر فلسفه
داشتهام چرا که معتقدم مهمترین آسیب موجود برای شعر ما، کمبود اندیشه است
و باید روی این امر بیشتر کار کنیم. به لحاظ مضمونی هم با حفظ رویکرد
انتقادی مجموعههای قبلیام، به خصوص در امر اجتماعی سیاسی، تغزل در بافت
شعرم غنیتر شده است. همچنین روی کارکردهای زبانی بیشتر کار کردهام و
ساختن و شکستن ساختارها برایم مهم بوده است.
نصرتاللهی همچنین درباره روندی که در نوشتن این کتاب طی کرده، گفت:
برای من ویرایش شعر اهمیت بالایی دارد، این کتاب میتوانست یک سال پیش هم
چاپ شود اما وسواس من روی کلمات نوشتهشده و نوشتهنشده شعر، انتشار آن را
عقب انداخت چرا که فکر میکنم وقت آدمها خیلی ارزش دارد و باید تمام توانم
را روی بهترکردن ذرات شعرم بگذارم و بهترین چیزی را که میتوانم بنویسم
منتشر کنم. تازه موضوع محیط زیست هم هست که درخت درخت صرف کاغذ میشود آن
وقت ما به همین راحتی برداریم شعرها را ردیف کنیم و سریدوزی شعر راه
بیندازیم، انصاف نیست! من چهار سال با این کتاب زندگی کردهام که
توانستهام آن را بنویسم. حتی در روند نهاییسازی کتاب، تلاش کردم شعر در
تنور گفتوگو تفته شود و در خوانش نهایی شعرها، دوست عزیزم دکتر آرش نیری
همراهم بود که سپاسگزار او هستم.
او با بیان اینکه اغلب شعرها عنوان ندارد و بخشبندی شعرها ناشی از
تفاوت محتوایی یا ساختاری بوده است، گفت: در مورد چینش مجموعه هم رویکرد
مهندسی و انجام کار دقیق را داشتم و اجرای خود مجموعه هم برایم مهم بوده به
دلایلی که گفتم. سه بخش مجموعه در سه فضای نسبتا مستقل هستند اما در
ارتباط ساختاری با هم قرار دارند و آدم این شعرهاست که آن را به هم مرتبط
میکند.
در ادامه یک شعر از مجموعه «صدای من را از خواستن میشنوید» میآید:
تو نوشتنی هستی
یک نوشتنی داغ که در سرمای عصر ما، میچسبد
تو نوشتنی هستی
و من
تنها من، تو را نوشتم
آنگونه که در سکوت عصر ما
کسی، کسی را اینگونه دقیق و دلخواست
ننوشته است.